یک پل عابر میان ما یک اتوبان دغدغه کمِ کم این وقت شب یازده دقیقهی ناقابل کرایهی ثابت هرچند از این طرف سر راستتر ماشین هست رسیدهام خردههای پاککن را دوره میکنم از میز دستی ناهموار به جا مانده و خودکاری نابکار بدذات و خالیبند هی دایره میکشم و ها میکنم تا بگذارد یک دو…
Category: poems
زیست – تجربی
گوشهام از وخامت اوضاع گرم چشمها از نیمهبسته ماندن قرمز مغزم روی ترمزدستی دندهم تو دشت سینهت خلاص شانهام میهمان چند موی خاکستریت دو پهلویم پابند دودوی حرفات لاک غلطگیر روی ناخنکِ قضیه کشدار و منضبط زانویی غم به بغل گرفته معادله …. انگشترِ میانی حوالهی مغزیِ خودکارِ خشک چشمکزنِ کمرشکن بشکن و بالا بیانداز…
Reset
کدِ اشتباه دادهام در شعر قبل تو سر در گُمی نمیگیری منظورم کیست جایی بودهایم بر تختی غریبه یادت نمیآید اما دست از پا خطا نکرده … اما نَفَسهایت را دید میزدم … اما کد … ئین بازی را سخت میشود شکست باز گرداندش به زبان اصلی قل میخورد توی رگبرگهایِ نداشتهیِ تنظیمات پیشفرض فَن…
هاش
H مداد نتَراشیده مرا به سکوت و تُرا به نوشتن کشیدن و خطخطی بَرمیخواند فرقش در متفاوت خواندنِ سکون است بالای دال در کَسری از ثانیه با این یکی بیشتر میتوان نوشت کمرنگتر هست که هست چه باک دیر تر کُند میشود ِدر این بی فلزی ما فوق ابر —————– حدود دو و چهل و…
آسمان – جُل
گاهی زیپِ گرمْکن دشمنِ شالگردنِ آبیات قلوهکَن شده … نارنجیِ Pullover اَت پیداست درسِ رنگ نخواندی انگار خورشیدِ عصرگاهیِ ساحل شنی بالا میماند همیشه کنج کارتپستال پنجاهسنتی تا وقتی سردت نیست ——— منهتن بارانی – متروی پرینس استریت – ۱:۲۰ بعد از ظهر – هفت نوامبر
هذیان-پاییزه
کارگر شدهای بر من زهره برایم نگذاشتهای شیر شدهام و روباهم نبودهای با دُمت گردو شکستهای و من هر لحظه ضعیفتر در دامِ گندیده خُسبیده نالان تایید حرف من کارگر راه و ساختمان نیمهکاره با لای داربست قلب تو ترسیده اما نیافتاده پسماندهی آهویی جامانده از شکار پریروز با قارچ های رنگی مرده ——- عصری…
کمان-کمین
قوس کمرت درست شده اندازهی آسمونم حالا شیکسته تو پیچِ مه واسه ابرِ یکی دیگه کنار جاده لواشک گذاشتن گردی شون مثه دوتا اناره با گل سهدندونه دونهدونه رنگِ خونریزی ریزی رنگِ مُعطّلی یا ماتیزِ دوستِ جدیدت رنگ جرثقیل بُرده بودنت سور و سات صاطش با ت دسته داره انگار مستی و چتی تو ضبطِ…
گل سینه
پانسمان آبیات شال گه گاه رنگیات خیابانهای از روی شماره میرسیم اینجا اول خط تخت طاوس است راهی که رها پیمودهایم رگبرگهای تو را به زمین میکشد ریشریش پاچه های جینات شیارهای موزاییکهای جلو بانک را جارو کوچهی خودکشی بغلدستیام را نشانت میدهم مغازه اسکیتهای موقت را هم تا به کفشهای تابهتا از تحریم برسیم…
برو برگرد B
وسط نشستهام تو دستگیرهام به تو متکی اما نه جاخالی داده بودی بین ما تکانهها ریختهگری میشدند به قالب تو در می آمدم … صدمه پرههای تیغ آختهش از پهلوهات بیرون برفپاکنها صیقلی با سمبادهی زبرم لابلای انگشتان خونیام دندههای بیرونیام بی چند و چونی روی نقاله میبرند کنستانترهی پرناخالصی خاکستری پیراهنی نانوتک که هیچ…
گنج توی کمد
گنجهات را میپایم، ماجرا را پایانی نیست چکمهها، جورابهای شلواری و آجرهای شومینه پیدا دود اما از مطبخ که نه از زیر دوش پراکنده کلمات قطراتِ چکنده از موهات گمشان میکنم غیرممکن است جمعآوری تکتکشان به صندلها میخورند و باد میکنند چرمها و جیرجیرِ پاشنهها منطبق بر مخ مبلِ راحتی شاهد همه نه ملایمتِ بالشِ…