Skip to content
Menu
Amirali Ghasemi
  • Works
    • CLEANER VS ARCHAEOLOGIST
    • … Authentic Blue
    • Following someone I know in İstiklal Cad.
    • Deep Inside
    • [Dictionaries]
    • Collecting what I’m allergic to or I get Irritated by!
    • Browsing Photos from a Hard Disk (Video/Installation /Performance)
    • Choose your Background
  • Videos
    • Burning Things
    • Word for Word
    • DocuPulp
    • TO HEAL
    • Animated TV
    • Meeting Her Online
    • Dancing Fan
    • Video Diaries
  • Poems
  • Design Etc.
    • Audiovisuals for 127
    • Posters
  • Curatorial Projects
    • Iran & Co / ایران و شرکا
  • Texts
    • Distant War Memories
  • Biography
  • Contact
Amirali Ghasemi

Category: poems

حساب سر‌انگشتی

Posted on 27th April 2020

یک پل عابر میان ما یک اتوبان دغدغه کمِ کم این وقت شب یازده دقیقه‌ی نا‌قابل کرایه‌ی ثابت هرچند از این طرف سر راست‌تر ماشین هست رسیده‌ام خرده‌های پاک‌کن را دوره می‌کنم از میز دستی ناهموار  به جا مانده و خودکاری نابکار بدذات و خالی‌بند هی دایره می‌کشم و ها می‌کنم تا بگذارد یک دو…

زیست – تجربی

Posted on 17th April 202017th April 2020

گوش‌هام از وخامت اوضاع گرم چشم‌ها از نیمه‌بسته ماندن قرمز مغزم روی ترمز‌دستی دنده‌م تو دشت سینه‌ت خلاص شانه‌ام میهمان چند موی خاکستریت دو پهلویم پابند دودوی حرفات لاک غلطگیر روی ناخنکِ قضیه کشدار و منضبط زانویی غم به بغل گرفته معادله …. انگشترِ میانی حواله‌ی مغزیِ خودکارِ خشک چشمک‌زنِ کمرشکن بشکن و بالا بیانداز…

Reset

Posted on 17th April 202017th April 2020

کدِ اشتباه داده‌ام در شعر قبل تو سر در گُمی نمی‌گیری منظورم کیست جایی بوده‌ایم بر تختی غریبه یادت نمی‌آید اما دست از پا خطا نکرده … اما نَفَس‌هایت را دید می‌زدم … اما کد … ئین بازی را سخت می‌شود شکست باز گرداندش به زبان اصلی قل می‌خورد توی رگبرگ‌ها‌یِ نداشته‌یِ تنظیمات پیش‌فرض فَن…

هاش

Posted on 17th April 202017th April 2020

H مداد نتَراشیده مرا به سکوت و تُرا به نوشتن کشیدن و خطخطی بَرمی‌خواند فرقش در متفاوت خواندنِ سکون است بالای دال در کَسری از ثانیه با این یکی بیشتر می‌توان نوشت کمرنگ‌تر هست که هست چه باک دیر تر کُند می‌شود ِدر این بی فلزی ما فوق ابر —————– حدود دو و چهل و…

آسمان – جُل

Posted on 17th April 202017th April 2020

گاهی زیپِ گرمْکن دشمنِ شال‌گردنِ آبی‌ات قلوه‌کَن شده … نارنجیِ Pullover اَت پیداست درسِ رنگ نخواندی انگار خورشیدِ عصرگاهیِ ساحل شنی بالا می‌ماند همیشه کنج کارت‌پستال پنجاه‌سنتی تا وقتی سردت نیست ——— منهتن بارانی – متروی پرینس استریت – ۱:۲۰ بعد از ظهر – هفت نوامبر

هذیان-پاییزه

Posted on 17th April 202017th April 2020

کارگر شده‌ای بر من زهره برایم نگذاشته‌ای شیر شده‌ام و روباهم نبوده‌ای با دُمت گردو شکسته‌ای و من هر لحظه ضعیف‌تر در دامِ گندیده خُسبیده نالان تایید حرف من کارگر راه و ساختمان نیمه‌کاره با لای داربست قلب تو ترسیده اما نیافتاده پس‌مانده‌ی آهویی جامانده از شکار پریروز با قارچ های رنگی مرده ——- عصری…

کمان-کمین

Posted on 17th April 202017th April 2020

قوس کمرت درست شده اندازه‌ی آسمونم حالا شیکسته تو پیچِ مه واسه ابرِ یکی دیگه کنار جاده لواشک گذاشتن گردی شون مثه دوتا اناره با گل سه‌دندونه دونه‌دونه رنگِ خونریزی ریزی رنگِ مُعطّلی یا ماتیزِ دوستِ جدیدت رنگ جرثقیل بُرده بودنت سور و سات صاطش با ت دسته داره انگار مستی و چتی تو ضبطِ…

گل سینه

Posted on 17th April 202017th April 2020

پانسمان آبی‌ات شال گه گاه رنگی‌ات خیابان‌های از روی شماره می‌رسیم اینجا اول خط تخت طاوس است راهی که رها پیموده‌ایم رگبرگ‌های تو را به زمین می‌کشد ریش‌ریش پاچه های جین‌ات شیار‌های موزاییک‌های جلو بانک را جارو کوچه‌ی خودکشی بغل‌دستی‌ام را نشانت می‌دهم مغازه اسکیت‌های موقت را هم تا به کفش‌های تا‌به‌تا از تحریم برسیم…

برو برگرد B

Posted on 17th April 202017th April 2020

وسط نشسته‌ام تو دستگیره‌ام به تو متکی اما نه جا‌خالی داده بودی بین ما تکانه‌ها ریخته‌گری می‌شدند به قالب تو در می آمدم … صدمه پره‌های تیغ آخته‌ش از پهلو‌هات بیرون برف‌پاکن‌ها صیقلی با سمباده‌ی زبرم لابلای انگشتان خونی‌ام دنده‌های بیرونی‌ام بی چند و چونی روی نقاله می‌برند کنستانتره‌ی پر‌نا‌خالصی خاکستری پیراهنی نانو‌تک که هیچ…

گنج توی کمد

Posted on 17th April 202017th April 2020

گنجه‌ات را می‌پایم، ماجرا را پایانی نیست چکمه‌ها، جوراب‌های شلواری و آجر‌های شومینه پیدا دود اما از مطبخ که نه از زیر دوش پراکنده کلمات قطراتِ چکنده از موهات گم‌شان می‌کنم غیر‌ممکن است جمع‌آوری تک‌تک‌شان به صندل‌ها می‌خورند و باد می‌کنند چرمها و جیر‌جیرِ پاشنه‌ها منطبق بر مخ مبلِ راحتی‌ شاهد همه نه ملایمتِ بالشِ…

  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • …
  • 8
  • Next
©2021 Amirali Ghasemi | Powered by SuperbThemes & WordPress