صرفه‌جویی – بهره وری

نگاه‌ بان دوردست شعر‌های آبکی امروزم را ریخت توی چای دومش حل کرد با جدول همشهری که چنگی به دل نمی‌زد و خالی کرد پای گلدان‌های پای پنجره نور مهتابی بعد‌از‌ظهر گز‌گز می کرد روی نمی‌دانم و هشدار‌های کشدار مسواک بدل به ناخن‌شور دستمال مجلل … Continue readingصرفه‌جویی – بهره وری

Posted on

سوء قصد

تو خراب – کار ِ منی در نقاط پُر ازدحام تفرقه می‌پَراکنی با مژه‌هایِ سر‌سپرده بی‌کمانِ ابرویت بدونِ توسل به فتنه‌ی دستانت نرم گرما، که از پشت شیشه‌ها “ها” می‌کنی بخار، حاشا می‌کنی با سر انگشتانت که نه … خّط لوله‌ی کلیه‌ی “ها”ی منی که … Continue readingسوء قصد

Posted on

لیمو- عسل- زنجفیل

از تلخی به تو پناه می‌برم فعلن – این پا و اون پا می کنی که قطع کنی تازه رسیده‌ای انگار خس‌خسِ آغازین سرما‌خورگی با توست می‌خواهم ازت بگیرم آن قدر که با هر سرفه جانم بر سر نیزه بالا امان از عطسه‌ی بی‌هنگام دماغت … Continue readingلیمو- عسل- زنجفیل

Posted on

حساب سر‌انگشتی

یک پل عابر میان ما یک اتوبان دغدغه کمِ کم این وقت شب یازده دقیقه‌ی نا‌قابل کرایه‌ی ثابت هرچند از این طرف سر راست‌تر ماشین هست رسیده‌ام خرده‌های پاک‌کن را دوره می‌کنم از میز دستی ناهموار  به جا مانده و خودکاری نابکار بدذات و خالی‌بند … Continue readingحساب سر‌انگشتی

Posted on

تتراسایکلین

برای دستگرمی باز زخم روی گونه‌ام را، سعی می‌کنم بِکَنَم گیر کرده خونِ خشک لای زبرِ ریش‌هام تک و توک خونابه‌ای به راه ریزخندی از درد که نه از مرض باز نگه داشتن زخم باز پشت گوش که می‌اندازی ام قاچ می‌خورد قدر یک دانه‌ی … Continue readingتتراسایکلین

Posted on

هندسه – تجربی

دو پاره‌خط بند انگشتی فروتر از مردمکانت دکمه‌‌ی بالایی پیراهن قدیمی پدر که پریده چون ساری از سر شاخه دو سینه سرخ سیاه خال که دو دو می‌زند کمیاب در میهمانی دور همی بعد از چرخش نا بهنگام دود یافت می‌شود و سرفه‌آور است برای … Continue readingهندسه – تجربی

Posted on

IT آتشفشان

انگار نه انگار که نه من چیزی بارم بود سی‌دی را هل داد میان شیار لبم آرام که خط افتاده بود از ماندن بین باز و نیمه بسته خراش‌ها هنوز می خواندند Je t’aime با بار منفی اصطکاک بر جرقه‌های رقصان ساکن در پُل اُور … Continue readingIT آتشفشان

Posted on

آسم – بعد‌از‌ظهر

چهارخانه‏‌ی پتویی که ترا گنجانده در خود از لای پره‏‌های فن کامپیوترم؛ جدولی تخصصی برای حل کردن بیرون می‌کشم پازلی که هیچ جور نمی‌شود با تو گریخت به مرحله بالا‌تر Restart که می‌کنم واضح‌تر دیده می‌شوی یک آن غول بعدی پیش پای شاهزاده خانم؛ زانو … Continue readingآسم – بعد‌از‌ظهر

Posted on

آب برای فیل

چشمان قراضه‌ام روبرویِ عسلیِ نگاه بی‌تاب تو شبتاب به گِل نشسته چون کَرَجیِ دربست تا فردیس آنقدر که نوچ دستم می‌شود تا ناز مژگانت پارو می‌زنم فرو می‌روم فانوس دریایی گوشواره‌ی تلالو و تو لو می‌دهی که دیشب آب به دریا ریخته‌ای پا شده‌ای پی‌گیر … Continue readingآب برای فیل

Posted on

Untitled with you

به اشتباه می‌پیچی به پارتیِ اشتباهی، سر در می‌آوری از ملولانِ بی‌خبر و ملوانانِ بی‌عرشه، در معرضِ بحرانِ کشتیِ نفتکش و نشتیِ معرفت، درست جاگیری نکرده‌ای، گل می می‌خوری، حتی بین دو نیمه‌ی سیب، بعد از سوتِ پایانِ قطار، کفری می شوی صندلی‌ات را پیرزنِ … Continue readingUntitled with you

Posted on