خیلی شانسی میرسم به عکسِ تو
تو یک سایتِ معماری
از ویرانی که منم تا
آبادیِ تو راهی نیست
تو نمایش نمی دهی
مخابره نمی کنی
حضورت گِز گِز ندارد
چشمهات آستانهی تکانههای پس لرزه
دنبال سطحی صافم
که روی آن قافیه ببافم
و نمیرند گلها بعد از رفتنت
نخالهها
همه جا پخشاند
و دِماغم مختل
این دفعه گیج میزنند
سگهای نفر یاب
و من اینجا
باقی
بقایتان
———
طهران 5:58 دقیقه اوایل اردیبهشت