بین وعدهها رفتنی هستند،
رٍفت و روب دستگاه کهنه گوارشی
با آب تازه
…لبخندی پنهان که با روشن شدن چراغت
وا میرود
مخاطب این یکی کیست؟
مینویسم تا وقت بگذرد
تا که برگردم
به حاشیهی لرزان نداشتنها
تشر بزنیم
…کاری نداشته باشیم
…کاری نداشته باشی
بنشینیم
———–
۲۳سپتامبر – سائوپائولو