پری دریایی

بادبادکی سُست که نخ‌اش به انحنایِ تو گره خورده، سَخت نگاهم می‌دار سَخره‌، نازکیِ این ریسمان را به سُخره نشسته… مدتهاست رخوت کاری نکردن را به امید چنین روزی… ماسیده چون خزه‌ها در دور دهان‌اش غار مخزن شوالیه تاریکی انتهای این به دُمِ نرم و … Continue readingپری دریایی

Posted on