تو با چَتریهایت
به دهه سی – چهل میماندی
به عکسهای زیبای جامانده از آلبوم
در آستریِ جلد
تا روز مبادا
پنج
ترا از قهوه ایِ دورنگ به سی چهار، رنگ مشکی امشب، دعوت میکنم
الان چَسبِ بیست و نه سال پیش دارد ور می آید
به سمت ما تا میشود عکسهای پریروز کانون …
صدای قطرههای که قطع میشود
فرو میشویم ، فراز پنجره ناظر
به نمای نیمرخ،
یازده
رُخدادی در پیش روست
نفس هامان، حبس
لَب پَرشده لیوان،
چای میچکد بر مانتوی در حال اهتزاز
سی – چهار یا شماره دو؟
شنبه، 2012/08/04 – تهران