Skip to content
Home » سوء قصد

سوء قصد

    تو خراب – کار ِ منی
    در نقاط پُر ازدحام
    تفرقه می‌پَراکنی
    با مژه‌هایِ سر‌سپرده
    بی‌کمانِ ابرویت
    بدونِ توسل به فتنه‌ی دستانت نرم
    گرما،
    که از پشت شیشه‌ها “ها” می‌کنی
    بخار،

    حاشا می‌کنی
    با سر انگشتانت
    که نه …

    خّط لوله‌ی کلیه‌ی “ها”ی منی
    که می‌پاشی از هم
    به دینامیت دندان‌هات
    نیش خندنده
    ناف بُرّنده
    سنگِ لغزنده
    و پوینده
    تا رهایی
    تا زرد

    —————–

    دو نیم صبح – چهار دسامبر دوهزار و دوازده