پیچِ فنّی را
نتوانستم درست رد کنم
به کل رد شدم
این بار سرزده
سَرَک کشیدهایی
از لاکت بیرون و
سر کردهی اعتلاف دوتاییمان را
با خاک یکسان
تو نمیآیی
لاشهیِ عبرتِ وسیله نقلیهیِ مورد نظر را
بر پایهی گزارشاتِ واصله،
ذیلِ کروکی شناسایی کنی
خم میشوی که نوار را عوض کنی
لاک ها و کرم پودر را پس و پیش می کنی
میگذری،
…چه تماشایی…
…می گذاری همین که توی ضبط بوده …
از اول سفر بخواند
….چه تکراری…
خارخسک خاکستری که کنارگذر مسیرش بود را
زیر گرفتهای
تو را با ساک خریدت
مثل سواری که به غروب ساحل جلد آلبوم عکس می مانست…
میمانی
….البته که نمیمانی
—————————————————-
بدون ساعت – دیروز که با حرص از منبعی نامعلوم نور میگرفت