نیمه محو
نیمه مرده
شیرجه در بتونِ نیمه خیس
با خسخسِ زبرِ خفگی، در گلوت
در برابرت جان به جان آفرین تسلیم نکردهام…
تندیسِ ارگانیگ
با آرماتوربندیِ آماتور
استخوان و ریشه
سَردستی سَردیسیام که جا به جا نصب شده و روبروت
روشن و خاموش
دیر خُشک میشویم
زمستان است
کسی باید آبپاشی مان کند
تا تَرَک برنداریم
و تخت صدا ندهد…
لو ندهد…
زیرِ روکش مان چیست!
فکر کنند بُرُنزایم
نه فایبِر
مُشتُلق کسی نگیرد…
خواب نبیند…
عطر نپاشد…
گرد و خاک نکند…
…ساده برگزار می کنیم
Saturday, February 16, 4:54 PM – تهران -پارکینگ