برای دستگرمی باز
زخم روی گونهام را،
سعی میکنم بِکَنَم
گیر کرده خونِ خشک
لای زبرِ ریشهام تک و توک
خونابهای به راه
ریزخندی از درد که نه
از مرض باز نگه داشتن زخم باز
پشت گوش که میاندازی ام
قاچ میخورد قدر یک دانهی عدس
جای سکه ای که می رقصاندم:
الاغِ وصل به پایهای موتور دارم
در خلوت روغنگیری و روغنکاری
مدار شعر سنج تسمه پرانده
در این شب بی موج
مّد اما به ساحل گردنبند و تور میآورد
تور عاری از توپ
گردنبند خالی از تو
زخمِ کاری از من
———————-
– 1:31 نیمه شب هشت دسامبر دوهزار دوازده