بحث اسکایپی ما به کجا رسید؟
کلاردشت کجا…
جزیره کجا؟
استودیوت
خالی بود
با صندلی روبروم حرف میزدم
صحنهپردازی
به خوبی اطاق ملاقاتِ زندان
توی فیلمهاست
شیشهی جلوی ما
که دست بر دست
میگذاریم
حّدِ ما
بلندگوها
ِهمان افکتِ خِرخِرِِ راهِ دور
را بلغور
و قطع میشود
وقتی
وقتش میشود
می بَرَندِمان
به خلاء
می بُرَندِمان
ْبه اندازه خودهاشان
در اندازههایِ رُِند
November 4, 2012 at 8:51 AM