Tar – تار
در هم تار تنیدهایم وابستگی به حرف پیش پا افتادهای میمانند که واو اش چسبیده به الف قامت دوست و آنچه میماند نسبت من با… Read More »Tar – تار
در هم تار تنیدهایم وابستگی به حرف پیش پا افتادهای میمانند که واو اش چسبیده به الف قامت دوست و آنچه میماند نسبت من با… Read More »Tar – تار
تفنگ پُرِ من و دلِ خالیِ تو در کارخانه شَهدِ بِلاتکلیفی با شربتِ شهادت مخلوط، تا کار به جا های باریک… چهار پنج سانت خطا… Read More »قلقگیری دو
نیمه محو نیمه مرده شیرجه در بتونِ نیمه خیس با خسخسِ زبرِ خفگی، در گلوت در برابرت جان به جان آفرین تسلیم نکردهام… تندیسِ ارگانیگ… Read More »بتن مُسلح
قرقرهیِ زنگ زده به ریسمان سپید و سطل سطل که قیر داغ میکنند در حیاط همسایه دود نامحدود مِشکی و غلیظ که محوِ آبیِ آسمانِ… Read More »قیر و گونی
من انگار، ناخنگیرت هر دو هفته یکبار یادم میافتی یا دیرتر یا هر از گاهی اگر ناخنت بشکند، خدای ناکرده برمیداریام از بین خرتوپرتها سوهان… Read More »دور ریز ها/ وسائل مصرفی – چهار
و این ناگهانی ماندن، لرزیدن… قورت دادنِ آب دهان … و لمسِ هیچ چیز تو به هیچ وقت هایمان، میمانی خاطراتی که نداشته و نداریم… Read More »لمسِ هیچچیز
“درد” در منتهیالیهِ ما تاب میخورد تو در خودت تا میخوری و من به خودم میپیچم ما” بین ما جر خورده است”… همان وقت شعر… Read More »قدم رنجه – معاینه
مرعوبِ گُستردگیِ سطحِ روغنِ چربِ رنگی که برای بَزَک می شناسیاش لج درآرترین بُرجِ عاجی که نِشَستهای سیب نَشُستهای را گاز نیتروژن میزنی، جوش میخوری… Read More »آلیاژِ بُهت
پیچِ فنّی را نتوانستم درست رد کنم به کل رد شدم این بار سرزده سَرَک کشیدهایی از لاکت بیرون و سر کردهی اعتلاف دوتاییمان را… Read More »سنجش بینایی – گفتاردرمانی
سنجابِ ساکن قفسهیِ سینه فندقهای خوشرنگ نگهدار! که بهم که میخورد خوشتر صدایی میدهم، کوبهای، برنجینای اَنبارکِ بُغض، با چکاندن ماشه با تو بازی نمیکند… Read More »تا حدی تُنُک